| |
از خدا خواستم عادتهای زندگی را عوض کند گفت: این تنها تو هستی که می توانی آنها را انتخاب یا عوض کنی خواستم به من صبوری هدیه کند. گفت: صبر پیشکش کردنی نیست، یاد گرفتنی است. خواستم به من شادمانی بدهد. گفت: من تو را حمایت می کنم. شاد بودن به اختیار توست. خواستم روحیه ام را بهبود بخشد. گفت: تو باید خودت به خودت روحیه ببخشی. من تنها اندوه تو را می کاهم تا تلاشهایت در جهت بهبود حالت، سودبخش باشد. خواستم تمام لذتهای زندگی را به من بدهد. گفت: من به تو زندگی می دهم، خود باید از همه چیزش لذت ببری. خواستم به کمک کند همان قدر که مرا دوست دارد بتوانم دیگران را دوست داشته باشم. گفت: حالا این شد!! دانستی که چه باید بخواهی...... |