-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1384 13:29
در دل هوای با تو بودن ؛در سر هوای تو را دیدن بی تو روزهای من ؛ستوه و تنهایی؛بعد از تو پنجره غمگین است بی تو چه میماند ؛غوغای خاطره ها و سرود سوگ من بی تو خاطره هاو سراب دیدارت بی تو سال من قرنی ؛ساعتم سالی است شاید بعد ازمن خاطره ها میماند بی تو هر آوازی یاد تو و دردپاییز است بی تو فصل پاییز است و این بی تو بودن یک...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1384 14:05
وقتی دلت میگیره .. وقتی دلت آواره میشه .. وقتی هیچ سرپناهی نداری .. وقتی احساس میکنی توو هفت آسمون یه ستاره نداری .. وقتی می فهمی که دنیا با همه ی قشنگیهای زود گذرش فقط یه بازی بوده و تو بازیگرش ... وقتی چشات پُر از اشک هست و یه شونه ی مهربون برا گریه کردن نداری .. وقتی چشماتو می بندی و مرگ رو آرزو میکنی .. او نوقت به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 مهرماه سال 1384 16:31
انگار از خودش دور شده بود، چشمهایش را بست و به یک عالمه ستاره ریزو درشت که در پشت چشمانش نقش بسته بود خیره شد، کاش می توانست دست داراز کند و یکی از آنهارا برای خودش بگیرد ...پلک که باز کرد ، دوباره او بود وتنهایی و دیوار های اتاقی که تهایی اش را به رخش می کشیدند ، دلش می خواست با کسی حرف بزند ، گوشی را برداشت وشماره...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1384 16:39
از خدا خواستم عادتهای زندگی را عوض کند گفت: این تنها تو هستی که می توانی آنها را انتخاب یا عوض کنی خواستم به من صبوری هدیه کند. گفت: صبر پیشکش کردنی نیست، یاد گرفتنی است. خواستم به من شادمانی بدهد. گفت: من تو را حمایت می کنم. شاد بودن به اختیار توست. خواستم روحیه ام را بهبود بخشد. گفت: تو باید خودت به خودت روحیه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 مهرماه سال 1384 23:54
به هر دری که زدم سری شکسته شد به هر جا که سر زدم دری بسته شد نه دگر در زنم به سری نه دگر سر زنم به دری که روح در به درم از سر و در زدن خسته شد ........ آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهایم گذاشت , کاش در تنهاترین تنهاییش, تنها کس تنهاییش تنهایش نگذارد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1384 19:49
اگه یه روز کسی بهت گفت دوست دارم سعی نکن بهش بگی دوستش داری، اگه گفت عاشقته سعی نکن عاشقش بشی، اگه گفت همه ی زندگیش تویی سعی نکن همه ی زندگیت باشه چون یه روز میاد و بهت میگه ازت مُتنفره اونوقت تو نمی تونی سعی کنی ازش متنفر بشی... زندگی گُل زردی ست به نام غم... مروارید غلتانی ست به نام اشک... آیینه ی شکسته ایست به نام...
-
دوست داشتن
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1384 23:46
زندگی را دوست دارم نه در قفس عشق را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرین نفس
-
درد.......
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 15:12
به نام آنکه دوست داشتن را بهانه ای کرد برای ماندن سلام ای کاش کسی بود که می دونست آخر قصه ی ما رو
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 13:08
اینم چند تا عکس از گوکان اوزن
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1384 12:33
آسمان را ببین چه پر ستاره است هر ستاره یک ترانه است این ترانه ها را خدا خوانده است این ستاره ها را او آفریده است این ستاره ها چه پر حرارتند نا مهر بانی انگارنمی دانند زیبا یی هایشان را پنهان نمی کنند عالم را ببین پر از آدم است هر آدمی یک نما ینده است این نماینده ها را خدا فرستاده است چه قدر سرد و خاموشند مهربانی انگار...